پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923A consideration of the plan for dismissing of governmental employees (1238-1329 S.H)تأملی بر طرح قانون تصفیه کارمندان دولت (1329-1328ش)124773210.30465/hcs.2022.41125.2612FAمسعود آدینه ونددانش آموخته مقطع دکتری تاریخ دانشگاه امام خمینیحسن زندیهدانشگاه تهرانJournal Article20220427A few changes occurred in Iran’s bureaucratic system and this system began to grow gradually compared to the Qajar dynasty in spite of some short coming. However, the happenings and events in Shahrivar 1320, displayed the defects and problems of this bureaucratic system. The official and governmental systems became full of problems which persisted for a long time. At the end of this decade, some measures were taken to improve this system one of which was the sacking of corrupt and disqualified employees in the cabinet members of Saed, Mansour, and Razmara. This study deals with these sacking measures. This study employs a descriptive-analytical approach by relying on the documents, newspapers, and library sources and attempts to probe into the reasons for the laws of sacking the employees. Findings display that by the implementation of this law as an attempt by Pahlavi (II), a sacking commission began to investigate the performance of the high-ranking officials in ministries and governmental offices. After one year, only the files of 900 employees out of the 150000 personals of the governmental offices were investigated and in cases where the law hit the important and influential officials, Razmara, similar to his processors was not able or did not intend, to investigate the cases. Therefore, the corruption and the inefficiency of the bureaucratic system persisted as before.از دورۀ رضاشاه در نظام اداری ایران تغییراتی بهوجود آمد و دیوانسالاری در مقایسه با دورۀ قاجار، بهرغم تداوم برخی از نواقص و کاستیها، تغییرات رو به رشدی را تجربه کرد؛ اما تحولات شهریور 1320 و بیسامانی نظام اداری، نشان از ناکارآمدی و عدم تحول بنیادین دیوانسالاری داشت. در این دهه پر فراز و فرود، تشکیلات اداری دچار بینظمی گردید و این موضوع تا سالهای بعد تداوم یافت. در پایان این دهه اقدماتی برای اصلاح و نظارت بر نظام اداری انجام شد؛ ازجمله قانون تصفیه کارمندان دولت در کابینههای ساعد، منصور و رزمآرا که بررسی ابعاد و ماهیت آن، مسئلۀ مقاله حاضر است. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای، اسناد و روزنامهها، درصدد پاسخ به این پرسش است که علل و روند و ماهیت تصویب قانون تصفیه کارمندان دولت چه بود؟ یافتهها نشان می-دهد با تصویب و اجرای این قانون به عنوان نخستین تلاش دوره پهلوی دوم برای نظارت بر عملکرد کارمندان، کمیسیون پاکسازی به بررسی وضعیت کارکنان ارشد وزارتخانهها و ادارات مهم پرداخت و بعد از یک سال، تنها پرونده 900 نفر از 150000 پرسنل دستگاههای دولتی را بررسی کرد و در شرایطی که مشمولین این قانون از رجال صاحب نفوذ بودند، رزمآرا همچون کابینههای سابق نخواست و یا نتوانست این قانون را درباره آنها اعمال کند و در نتیجه فساد و ناکارآمدی نظام اداری تداوم یافته و کاستیها همچنان باقی ماند.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7732_bdf31d16806d8fba8f6952a3dc57c794.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220211222A Study of the Umayyad Thought (Arabs' racialism) and Mu'tazilite Criticisms of It, Based on Jahiz's Opinions and Thoughtsبررسی نظر و نگرش معتزله نسبت به معیارهای برتری و تساوی جویی انسانی با تاکید بر آراء و اندیشه های جاحظ2541783410.30465/hcs.2022.41098.2610FAرضا باقریدانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقاتحسین مفتخریدانشگاه خوارزمیعبدالله ناصری طاهریدانشگاه الزهراJournal Article20211027This article uses a descriptive and analytical method to<br />examine the Mu'tazilites' views and attitudes about the homeland, people and race, human equality according to the Mu'tazilite school with emphasis on the ideas of the Mu'tazilites and in this regard, examine the criteria of superiority. And criticizes the walls of discrimination that some governments have raised as criteria of superiority. Jahez, like other Mu'tazilites, considers equality and piety as the most important values of the Islamic State, although in some comments he agrees with the early Umayyad caliphs due to the stabilization of social and class positions of individuals and the observance of some Islamic values desired by the Mu'tazilites.<br />Keywords: moral foundations, Islamic state, hegemony, Mu'tazilitesاین مقاله با روش توصیفی و تحلیلی نظر ونگرش معتزله را در باره وطن ، قوم ونژاد، تساوی جویی انسانی را با توجه به مکتب معتزله با تاکید بر اندیشه های جاحظ معتزلی مورد بررسی قرار می دهد و در این راستا، معیارهای برتری را مورد بررسی قرار می دهد و دیوارهای تبعیضی که برخی از حکومت ها به عنوان معیارهای برتری مطرح می ساختند را مورد نقد قرار می دهد.دستاورد پژوهش نشان می دهد که نگرش معتزله نسبت به مسائلی همچون وطن،نژاد بر مبنای مساله برابری و برتری می باشد.در این بین جاحظ هم همانند سایر معتزلیان برابری و تقوا را به عنوان مهمترین ارزش های دولت اسلامی بر می شمرد اگرچه او در برخی اظهار نظرها با خلفای اولیه اموی به دلیل تثبیت جایگاه های اجتماعی و طبقاتی افراد و رعایت برخی ارزشهای اسلامی مورد نظر معتزلیان همسویی دارد.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7834_e1fd191bda1e5752f5ea368e821e53f6.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220220107Maʼmūn's Haftkhān: The visit paid by Maʼmūn to Khusraw I's tombهفتخان مأمون (بازدید خلیفه مأمون از دخمۀ خسرو انوشیروان)4376782610.30465/hcs.2022.41691.2639FAشهرام جلیلیانعضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20210716 <br />The story of the visit paid by ʽAbd-allāh Maʼmūn as an ʽAbbasid caliph (814-834 CE) to Khusraw I's tomb (531-579 CE) has been told in a great many historical sources at least since the eleventh century. Aware of the Persian ruler's fairness and sagacity, the caliph pays a visit out of curiosity to the tomb, and begins to extol his virtues upon seeing Khusraw's corpse and the moral themes there. In an account provided by <em>Tārikh-e Banākatī </em>written by Dāwūud b. Moḥammad Banākatī (d. 730/1329), Maʼmūn's effort to find the tomb is narrated as though a hero goes through the arduous stages of a quest to achieve a predetermined end. The process resembles a leitmotif called <em>haftkhān</em>,<em> </em>or literally 'seven stages'. Notwithstanding a large number of studies discretely dealing with the leitmotif and the quest, the visit by Maʼmūn has never been analyzed in terms of the leitmotif. We will try to examine the embed it, regardless of whether it is real or imaginative, in a wider perspective which involves the Abbasids' emulation of the Sasanian and Persian culture through the good offices of the cultured Persian agents working in the caliphate establishment in Baghdad. This will probably reveal who were behind the narrating or fabricating of what we may designate as <em>Haftkhān-e Maʼmūn</em>, and why the caliph of the Muslim world set out to visit the tomb of a Persian Zoroastrian king.<strong>چکیده</strong><br />داستان بازدید عبدالله مأمون (198-218 هجری) خلیفۀ نامآور عباسیان از دخمۀ خسرو انوشیروان (531-579 م.)، دستکم از سدۀ پنجم هجری، با روایتهای گوناگون در منابع تاریخی آمده است. مأمون آگاه از دادگری و خردمندی پادشاه ایرانی، کنجکاوانه به دیدار دخمۀ او میرود و آنگاه با دیدن شُکوه کالبد مردۀ او و نیز درونمایۀ اندرزهای اخلاقی او چنان به شگفت میآید که همدلانه زبان به ستایش بزرگی و خردمندی و برتری خسرو انوشیروان میگشاید. در روایتی از این حکایت که در «تاریخ بناکتی» نوشتۀ داوود بن محمَّد بناکتی (مرگ: 730 هجری) آمده است، تلاش مأمون برای یافتن و ورود به دخمۀ خسرو انوشیروان، بهگونهای بازگو میشود که یادآورِ بُنمایۀ گذشتن پهلوان از چندین سختی و دشواری برای دست یافتن به هدفی معیّن است که این بُننامه، الگوی <em>هفتخان </em>نامیده میشود. با اینکه پژوهشهای فراوانی دربارۀ بُنمایۀ هفتخان در فرهنگ ایرانی انجام شده و نیز به بازدید مأمون از دخمۀ خسرو انوشیروان پرداخته شده است، در هیچکدام از این پژوهشها، این بازدید در چارچوب بُنمایۀ ایرانی هفتخان واکاوی نشده است. در این جستار، تلاش خواهد شد که این حکایت را هرچند ساختگی و خیالی باشد، در چشمانداز بزرگتر الگوگیری عباسیان از ساسانیان و فرهنگ ایرانی با راهنمایی ایرانیانِ فرهیختۀ کارگزارِ خلافت بغداد بنگریم تا احتمالاً روشن شود که پردازندگان این حکایت که شاید بتوان آن را «<em>هفتخان مأمون»</em> نیز نامید، چه کسانی بودهاند و اگرچه خیالی و ساختگی، چرا مأمون خلیفۀ بزرگ جهان اسلام را به دیدار خسرو انوشیروان پادشاهِ ایرانیِ زردشتی بردهاند.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7826_c68e533c6bdd5ff096002b76eb6443ef.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923گفتمان ظل اللهی در تاریخنگاری عصر صفویگفتمان ظل اللهی در تاریخنگاری عصر صفوی77100776910.30465/hcs.2022.41075.2622FAنیره دلیردانشیار پژوهشکده علوم تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20210811ظهور حکومت صفویه و تبدیل آن به یک نظام سیاسی منسجم و متمرکز به پراکندگی قدرت در اواخر سده نهمبر ایران پایان داد. اما با تغییر مذهب رسمی مشروعیت این حکومت با چالشی مهم روبرو شد. صفویه در خط مقدم رویارویی با اهل سنت قرار داشت که تعارضات گریزناپذیری برای آنها ایجاد کرده بود. مهمترین چالش منطقهای صفویه، قدرت جهانی عثمانی بود. نظریهپردازان حکومت صفوی ازاینرو تلاش داشتند برای مسالۀ مبنایی مشروعیت، پاسخی در خور بیایند، آنها برای پاسخ بدان قالبهای معرفتی متعددی پیش رو داشتند. این معاریف که حاصل سنتهایی پیشین بودند، افزون بر نظام اندیشهای ایران باستان؛ با قالبهای اندیشهای دوره اسلامی و دگرگونیهای پی در پی آن روبرو بود. ازاینرو نیاز به الگویی بود که قادر باشد تمامی این معاریف را با سازمانبندی نوین در یک ساختار جدید ارائه دهد. تنوع منابع مشروعیتساز حکومت صفوی ب افزون بر آنکه اهمیت مساله را نشان میدهد میتواند قابلیتهای حکومت را در استخدام این منابع برای تمایز از مشروعیت دورهها و اعصار پیش از خود نشان دهد. البته در مواردی نیز تفاوتهای آشکاری نسبت به دورههای سلفشان روشن خواهد ساخت. حال پرسش این است که صفویان چگونه گفتمان مشروعیتساز خود را شکل داده و منابع تاریخنگارانه چگونه آن را تبیین کردهاند؟ پژوهش با روش تبیین تاریخی منابع تاریخنگارانه و رویکرد تفسیر متن سامان یافته و این مدعا را مطرح کرده است که صفویه با استفاده از منابع موجود و متکثر مشروعیتساز که از پیش شکل گرفته، نظام مشروعیتی را بنیان نهاد که الگوی واحد «ظلاللهی» معرّف آن است .ظهور حکومت صفویه و تبدیل آن به یک نظام سیاسی منسجم و متمرکز به پراکندگی قدرت در اواخر سده نهمبر ایران پایان داد. اما با تغییر مذهب رسمی مشروعیت این حکومت با چالشی مهم روبرو شد. صفویه در خط مقدم رویارویی با اهل سنت قرار داشت که تعارضات گریزناپذیری برای آنها ایجاد کرده بود. مهمترین چالش منطقهای صفویه، قدرت جهانی عثمانی بود. نظریهپردازان حکومت صفوی ازاینرو تلاش داشتند برای مسالۀ مبنایی مشروعیت، پاسخی در خور بیایند، آنها برای پاسخ بدان قالبهای معرفتی متعددی پیش رو داشتند. این معاریف که حاصل سنتهایی پیشین بودند، افزون بر نظام اندیشهای ایران باستان؛ با قالبهای اندیشهای دوره اسلامی و دگرگونیهای پی در پی آن روبرو بود. ازاینرو نیاز به الگویی بود که قادر باشد تمامی این معاریف را با سازمانبندی نوین در یک ساختار جدید ارائه دهد. تنوع منابع مشروعیتساز حکومت صفوی ب افزون بر آنکه اهمیت مساله را نشان میدهد میتواند قابلیتهای حکومت را در استخدام این منابع برای تمایز از مشروعیت دورهها و اعصار پیش از خود نشان دهد. البته در مواردی نیز تفاوتهای آشکاری نسبت به دورههای سلفشان روشن خواهد ساخت. حال پرسش این است که صفویان چگونه گفتمان مشروعیتساز خود را شکل داده و منابع تاریخنگارانه چگونه آن را تبیین کردهاند؟ پژوهش با روش تبیین تاریخی منابع تاریخنگارانه و رویکرد تفسیر متن سامان یافته و این مدعا را مطرح کرده است که صفویه با استفاده از منابع موجود و متکثر مشروعیتساز که از پیش شکل گرفته، نظام مشروعیتی را بنیان نهاد که الگوی واحد «ظلاللهی» معرّف آن استhttps://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7769_b0edbffb3b615cf3d6007fdbbfa77967.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220211222The myth and story of the creation of ancient Iran in the Sassanid Symbols and carvingsروایت اسطوره و داستان آفرینش ایران باستان در نمادها و حجاریهای ساسانی تاقبستان101126778610.30465/hcs.2022.41767.2643FAفرهاد رحمانی تالاندشتیدانشجوی دکتری تاریخ ایران قبل اسلام ، واحد تهران مرکزی ،دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران0000-0002-8538-8627میرزامحمد حسنیاستادیارگروه تاریخ، واحدشاهرود، دانشگاه آزاداسلامی، شاهرود، ایرانمرتضی حصاریدانشیارگروه باستان سنجی ، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ، تهران ، ایرانJournal Article20211121One of the main characteristics of Iran at the beginning of the Sasanian rule was the close alliance between religion and government to maintain unity in the country. The consolidation of the foundations of power by religion and the development of religion by the political and military forces of the country has been one of the pillars of the Sassanid founders. At that time, religion and religious leadership had a major role in many political, cultural and even artistic currents. Sassanid artists, inspired by the knowledge of Zoroastrian priests and the book of Avesta, in which religion and myth have always been combined, in combining and carving Sassanid inscriptions and reliefs, combined mythical symbols with historical images. They were extremely careful that the combination of religion and myth be manifested in the form of symbols and signs in historical narratives. This close communication, both physically and physically, as well as culturally and spiritually, belongs to the ancient Iranian myths. In this research based on analytical and descriptive approach; The decorations, symbols and carvings of Taq-e Bostan were studied in the form of religious and mythological ideas and it was concluded that the Sassanid art of Taq-e Bostan in the form of a symbol and symbol engraved on it is the manifestation and reflection of the myths of creation in the religious beliefs of ancient Iran.در امپراطوری عظیم و یکپارچه ساسانی دین و رهبری مذهبی در بسیاری از جریانات سیاسی و فرهنگی و حتی هنری دخالت عمدهای داشتند. هنرمندان ساسانی با الهام از دانش موبدان زرتشتی و کتاب اوستا که همواره دین و اسطوره در آن ترکیب یافتهاست در طراحی و نقشپردازی کتیبهها و نقشبرجستههای ساسانی، سمبلهای اسطورهای را با تصاویر تاریخی در هم آمیختهاند و نهایت دقت را در نظرداشتند که ترکیب دین و اسطوره در شکل نماد و نشان در روایتهای تاریخی تجلییابد. این ارتباط تنگاتنک چه از لحاظ هنری و ظاهری و چه از دیدگاه فرهنگی و معنوی تعلق بزرگی به اسطورهای کهن ایرانی دارد. سوالی که این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به آن میباشد این است که نقش هلال ماه، دو فرشته و دوگیاه حجاری شده در تاقبزرگ تاقبستان جنبه تزئینی داشتهاست یا داستان و روایتی را در دل خود بیانمی-کند؟ در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیلی و توصیفی؛ تزئینات و نماد و نشانهای حجاری تاقبستان کرمانشاه در قالب اندیشههای دینی و اسطورهای مورد بررسی و مطالعه قرارمیگیرد. و به این نتیجه می-رسد که هنر ساسانی تاقبستان در قالب نماد و نشانهای نقش بسته بر تاقبزرگ تجلی و بازتاب اسطوره-های آفرینش در باورهای دینی ایران باستان است.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7786_18f4c68b9b8e78dcdc642e078257abd3.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923A reflection on the three main agents of the formation of Babiehتأملی بر سه عامل اصلی شکل گیری بابیه127158779610.30465/hcs.2022.38034.2504FAجواد عباسی کنگوریدانشجوی دکتری تاریخ دانشکده علوم انسانی واحد علوم تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران0000-0001-5425-8822امیرتیمور رفیعیگروه تاریخ واحد محلات دانشگاه آزاد اسلامی ایرانرضا شعبانی صمغ آبادیگروه تاریخ دانشکده علوم انسانی واحد علوم و تحقیقات تهران دانشگاه آزاد اسلامی ایرانJournal Article20210912A reflection on the three main agents of the formation of Babieh<br /><br /><br /><br />Abstract<br /><br />In the mid-nineteenth century, when the efforts of Agha Mohammad Khan had led to the integrity of the country, Fath Ali Shah faced new challenges, including unrest within the country and wars with powers such as Russians and Ottomans. On the other hand, high level intelligence engagements with Britain began to prevent the new Persian Empire from gaining strength and to remove Britain's obstacles to the full conquest of India. Simultaneously with the arrival of Ahmad Ahsaei and the establishment of a school called Sheikhieh, there were internal crises that spread from the grassroots of society to the court and into the religious schools. These crises gradually paved the way for a sect called Babieh in Iran. This study examines the smart secrecy of three Agents that at different levels bear a resemblance to mysterious Sects. This feature makes it possible to access the main ideators behind the formation if this Sect. Especially with the reasons and evidence that this research provides about the connection of Ahmad Ahsaei with the two appointed British government Agents in the Qajar court. Evidence and observations show complex relationships which have not yet received the necessary attention of researchers. The research method in this work is historical method (inductive), and collecting materials (library, manuscripts and documents) is done by descriptive and analytical writing methods.<br /><br />Keywords: Abdul Khaleq Yazdi, Ahmad Ahsaei, Kazem Rashti, Ali Mohammad Bab- Qajarتأملی بر سه عامل اصلی شکل گیری بابیه<br /><br /><br /><br />چکیده:<br /><br />در اوایل قرن 19 میلادی، در شرایطی که با تلاشهای آقامحمدخان، کشور شمایلی یکپارچه یافته بود، فتحعلیشاه با مجموعه ای از مشکلات بصورت شورش در داخل و درگیری نظامی با قدرتهایی چون روس و عثمانی مواجه شد، از سویی دیگر آغاز درگیریهای هوشمندانه اطلاعاتی با انگلیس رقم خورد تا هم از قوت گرفتن این نهال امپراطوری نوین پارسی جلوگیری شود و هم موانع انگلیس در تصرف کامل هند از میان برداشته شود. همزمان با ورود احمد احسایی و شکل گیری مکتبی به نام شیخیه، بحرانهایی در درون از کف جامعه تا دربار و حوزه ها ایجاد شد که به مرور زمینه ساز فرقهای به نام بابیه در ایران شد. این تحقیق پنهانکاریهای هوشمندانه سه عامل اصلی را که در سطوح مختلف شباهتی با فرقههای مرموز از خود بروز داده اند را بررسی مینماید، ویژگی که احتمال دسترسی به ایده پردازان اصلی پشت پرده شکل گیری این فرقه را ممکن میسازد. خصوصا با دلایل و مدارکی که این تحقیق از ارتباط احسایی با دو عامل مامور شده در دربار قاجار ارائه مینماید. مدارک و مشاهداتی که مناسبات پیچیدهای را نشان میدهد و تاکنون مورد توجه محققین قرار نگرفتهاند. روش تحقیق، روش تاریخی (استقرایی) و شیوه گردآوری (کتابخانه ای، نسخ خطی و اسنادی) با استفاده از شیوه نگارش توصیفی و تحلیلی می باشد.<br /><br />واژگان کلیدی: عبدالخالق یزدی- احمد احسایی- کاظم رشتی- علی محمد باب- قاجارhttps://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7796_200113b0f1fa2eb3800add18266a06dc.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220211222Persian language education; Challenge of the Ministry of Education with Armenian schools during the Reza Shah periodآموزش به زبان فارسی؛ چالش وزارت معارف با مدارس ارامنه در دورة رضاشاه (با تکیه بر مدارس ارامنة رشت و بندر پهلوی)157175783310.30465/hcs.2022.41784.2645FAعبدالله ساجدیهیات علمی گروه تاریخ دانشگاه پیام نور0000-0001-8762-7444سیروان خسروزادهدکتری تاریخ-محقق و پژوهشگرJournal Article20211023Following the beginning of the reign of Reza Shah Pahlavi, the establishment of a new educational system entered a new chapter and all schools in the country were required to follow the principles and instructions of the Ministry of Education. Religious minority schools, especially Armenian schools, that have been operating independently for decades, responded to the challenge, with Armenian schools in Gilan resisting the Ministry of Education the most. The present study, based on the documents of the National Archives, while examining the general situation of education among Armenians, seeks to answer the question in a descriptive-analytical manner that What was it like and what was the final result? Research findings show that Armenian schools considered teaching in Persian to destroy Armenian culture and language, resisted against the Ministry of Education for ten years from 1926 to 1936, but finally after the surrender of Armenian schools in Gilan. The latest protests ended, and Armenian schools across the country were forced to comply with Ministry of Education regulations and put Persian language education on their agenda.چکیده:<br /><br />به دنبال آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی برقراری نظام نوینی آموزشی وارد فصل نوینی شد و کلیه مدارس کشور ملزم به پیروی از اصول و دستورالعملهای وزارت معارف شدند. مدارس اقلیتهای دینی، بویژه مدارس ارامنه که دهها سال با استقلال عمل کرده بودند در مواجهه با این چالش به واکنش پرداختند و در این میان مدارس ارامنة گیلان در برابر وزارت معارف بیشترین مقاومت را از خود نشان دادند. پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد آرشیو ملی ضمن بررسی وضعیت کلی آموزش در میان ارمنیان، به روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این سوال است که چالش وزارت معارف و ارمنیان درخصوص آموزش به زبان فارسی در مدارس ارامنه، بویژه مدارس رشت و بندر پهلوی، به چه شکل بود و بالاخره به چه نتیجهای رسید؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد مدارس ارامنه که تدریس به زبان فارسی را باعث نابودی فرهنگ و زبان ارمنی میپنداشتند، از سال 1305 تا 1315 به مدت ده سال در برابر وزارت معارف مقاومت کردند اما بالاخره به دنبال تسلیم شدن مدارس ارامنة گیلان، آخرین مقاومتها خاتمه یافت و مدارس ارمنیان در سراسر کشور ناچار به تبعیت از مقررات وزارت معارف شدند و آموزش به زبان فارسی را در دستور کار خود قرار دادند.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7833_e0ef2f83ea0c62248094781f8da47144.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923Investigation of the history of Gricheh neighborhood and Mohammad Saleh Beyg collection and analysis of its cultural function in Kashan regionبررسی تاریخچۀ محلۀ گریچه و مجموعۀ محمدصالح بیگ و تحلیل کارکرد فرهنگی آن در منطقۀ کاشان177214782010.30465/hcs.2022.40557.2598FAرضا شجریدانشیار و عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه کاشان، ایران.عباسعلی فراهتیاستادیار و عضو هیات علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه کاشانالهام عربشاهی کاشیدانش آموختۀ دورۀ دکترای زبان و ادبیات فارسی، مدرس حوزه و دانشگاه کاشانJournal Article20220303Gricheh is one of the old neighborhoods of Kashan, which with its passage of time and the destruction of many of its buildings, still has a high historical and cultural value. Mohammad Saleh Beyg historical and cultural complex (including: mosque, school, library, water storage, passage) related to the pre-Safavid period, is one of the important and unfortunately ruined buildings that were established before the establishment of Soltani and Aghabzorg schools and still active scientific bases and It is cultural. Unfortunately, in the Pahlavi period, with the construction of Fazel Naraghi Street, it was destroyed and turned into other cultural monuments. Here, while introducing this neighborhood, the historical and cultural features of Mohammad Saleh Beyg School have been analyzed with reference to historical sources and field research. His professors and trustees were among the great scholars of Kashan, and on his departure to Kashan, Sheikh Azam Ansari studied for a while at the same school with Mullah Ahmad Naraghi. The main subject of this research is to express the historical value of this neighborhood and its complex and to explain its role in the scientific, cultural and economic development of Kashan. By descriptive-analytical method and citing field research, historical evidence, the authors have depicted not only a part of the rich history of Kashan culture in the past centuries; Rather, they have shown the redoubled efforts of the people of Kashan in building schools and mosques to promote Alawite culture and common teachings in every age.گریچه از محلههای بسیار قدیمی کاشان است که با گذر زمان و تخریب بسیاری از ابنیۀ آن، هنوز هم ارزش تاریخی و فرهنگی فراوانی دارد. مجموعۀ تاریخی- فرهنگی محمد صالح بیگ (مسجد، مدرسه، کتابخانه، آّبانبار، گذر و...) مربوط به عصرقبل از صفویه، از بناهای مهم و متاسفانه ویرانشدۀ این محلّه است که حتی قبل از تأسیس مدرسۀ سلطانی و آقابزرگ دایر بوده و هنوز هم از پایگاههای فعّال علمی و فرهنگی است که متأسفانه در دورۀ پهلوی، با احداث خیابان فاضل نراقی از بین رفته و به آثار فرهنگی دیگری بدل شده است. در این پژوهش سعی شده؛ ضمن معرفی این محله، ویژِگیهای تاریخی و فرهنگی مدرسۀ محمدصالح بیک به عنوان بخش مهمی از این مجموعه با استناد به منابع تاریخی و پژوهشهای میدانی بررسی شود. مدرسهای که مدرسان و متولیانش از علمای بزرگ کاشان بودهاند؛ همچنین شیخ اعظم انصاری در عزیمت به کاشان، مدتی در همین مدرسه، نزد ملااحمدنراقی تلمذ کرده است. مسألۀ اصلی این پژوهش آنست که ارزش تاریخی و کارکردهای گوناگون این محله و مجموعۀ آن را بیان کند و نقش آن را در توسعۀ علمی، فرهنگی و اقتصادی کاشان شرح دهد. نگارندگان کوشیدهاند با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به پژوهشهای میدانی، قرائن و شواهد تاریخی، نه تنها بخشی از پیشینۀ غنی فرهنگ کاشان در سدههای گذشته را به تصویر بکشند؛ بلکه تلاش مردم کاشان را در ساختن مدارس و مساجد برای ترویج فرهنگ علوی و دانش های رایج در هر عصر نشان دهند.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7820_0ae2dbae4e5e7c438dda1529ae6fefa6.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220211231Analytical study on backgrounds and factors affecting the
religious behavior and policy of Shah Tahmasb Safavidتحلیلی بر زمینه ها و عوامل اثرگذار بر رفتارها وسیاست مذهبی شاه طهماسب اول صفوی215236781610.30465/hcs.2022.41380.2627FAعزیز طالعی قره قشلاقیاستادیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات علوم انسانی ، دانشگاه ارومیهJournal Article20211222Establishment of the Safavid dynasty in Iran and the Shia religion as the official religion of the country in this period religiously distinguished this from other previous periods. Each of the Safavid kings had stance and specific policy against shia, among them Tahmasp as the kingdom was that from long-term government And also to express extreme prejudice to the Shia.Therefore, it seems that identifying Tahmasp religious character and its dimensions including those of repentance from sins, his performance in accomplishment of religious duties, and his other religious practices is essential. Hence, considering Tahmasp other religious activities, this study is trying to investgate on his religious character and attitude.تشکیل حکومت صفوی در ایران و انتخاب مذهب شیعه اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی، کشور را در این دوران به لحاظ مذهبی از سایر ادوار پیشین متمایز ساخت. هر یک از سلاطین صفوی گذشته از تعصب در قبال مذهب شیعه، موضعگیری و سیاستی خاص داشتند که در میان آنان طهماسب اول به عنوان پادشاهی که با پنجاه و چهار سال سلطنت از حکومت طولانی مدت برخوردار بود موضعگیری ها ودلبستگی ها وراهکارهایی در قبال مذهب شیعه در پیش گرفت که تا حدی در مواردی منحصر به فرد ویا اینکه بنیانگذار بعضی از سیاست ها در قبال تشیع بود.. لذا دوران طولانی وی از نظر سیاست مذهبی قابل توجه و.حاوی نکات اساسی است که در این نوشته به آن پرداخته خواهد شد.در جهت تبیین این موضوع ، شناخت شخصیت دینی و مذهبی طهماسب و ابعاد آن از جمله: توبه از مناهی، چگونگی اندیشه های عبادی و معاملاتی وی وهمچنین مناسبات با علماء ودلبستگی ها نسبت به حضرت صاحب الامر ( عج) ، تعصب در تبار سیادت که آن را دال مرکزی سیاست مذهبی خود کرده بود شایسته بررسی و اهمیت است . بنابراین این مقاله سعی دارد که با لحاظ موارد فوق به تبیین رویکرد و رفتار مذهبی شاه طهماسب بپردازد.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7816_674a65782e269a5831bd67c5c83cd634.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923Hamza al-Iṣfahānī as a Source on the Zoroastrian Story of Creationمأخذ حمزه اصفهانی در روایت زردشتیان از آفرینش237258777010.30465/hcs.2022.41084.2609FAسید محمد عبدیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000000176883581تورج دریاییاستاد تاریخ ایران و جهان باستان، دانشگاه کالیفرنیا، ارواین، ایالات متحدۀ آمریکا0000000218554277Journal Article20220424In the first part of Hamza al-Iṣfahānī’s Ta’rīkh sinī mulūk al-arḍ wa’l-anbiyā, otherwise known as Kitab al-omam, there is a chapter which narrates the Zoroastrian creation story, based an unknown source. The purpose of this article is to identify the source / book for Hamza. This is done by comparing the content quoted by Hamza and that of the existing Pahlavi books. We conclude that only one of the surviving Pahlavi texts have been used, namely that of the Bunahišn. Therefore the study of Bundahišn is in a way the model for the unknown source in Hamza al-Iṣfahānī's bibliography. در فصل آخر از باب یکم کتاب تاریخ حمزه اصفهانی با عنوان «سنی ملوک الارض و الانبیاء» یا «کتاب الامم»، روایت زردشتیان از خلقت جهان را از کتابی ناشناخته که به نام آن اشاره نکرده نقل کرده. هدف این مقاله تلاش در جهت یافتن یا نزدیک شدن به هویت آن کتاب است که از طریق مقایسه محتوایی نقل قول حمزه با کتب پهلوی موجود، به این نتیجه رسیده ایم که هیچکدام از آثار موجود نمی تواند کتاب مورد نظر باشد الا بندهش که احتمالا بیرون از این سه فرض نیست: کتاب مورد نظر، یا همین نسخه موجود از بندهش بوده، یا دو کتاب جداگانه بوده اند که یکی مأخذ دیگری بوده، و یا عمده مطالبشان را از یک مأخذ مشترک نقل کرده اند. بنابر این مطالعۀ بندهش، می تواند در مأخذ شناسی حمزه اصفهانی، نمایندۀ آن کتاب بی نام باشد.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7770_f55c7a96d1b6f9cbe4363039d84afc66.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923Islamic philosophy and wisdom in the old schools of the Qajar period until the new education
(Case study of Sepahsalar High School and
Reasonable and movable facultyفلسفه و حکمت اسلامی در مدارس قدیم دوره قاجار تا آموزش جدید (مطالعه موردی مدرسه عالی سپهسالار و دانشکده معقول و منقول259286773110.30465/hcs.2022.40061.2577FAطاهره کمالی زادهعضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20220129Islamic philosophy and wisdom in Iran begins with the translation movement and continues with famous scholars such as Farabi, Ibn Sina, Suhrawardi and Mulla Sadra in the three schools of peripatetic, enlightenment and transcendent wisdom in the history of Iranian Islamic philosophy. During the Qajar period, during the historical, social and cultural developments of this period, on the one hand, the establishment of the Tehran school and the transfer of philosophers and teachers from Isfahan to Tehran to wisdom and philosophy flourished in the new capital, and on the other hand, new schools were established and religious schools were dedicated. To teach wisdom or rational sciences in Tehran, the beginning of cultural change and rationalism in the new capital and causes its scientific and cultural prosperity. Including Sepahsalar High School, which has been transferred from the Qajar period to the Pahlavi period with a new educational method and with the support of endowed endowments, and with the establishment of the university as a reasonable and movable faculty, it will be included in the University of Tehran. The research method is library and document research and data description and analysis. The issue of research, how to develop and develop Islamic philosophy and wisdom in the Qajar period, its encounter with the new educational system and its use to strengthen the education of rational sciences, integration between rational and movable sciences and examining the challenges and developments of transferring this heritage to the college And movable in the Pahlavi period.<br /><br />افلسفه و حکمت اسلامی در ایران از نهضت ترجمه آغاز میشود و با حکمای صاحب نامی همچون فارابی و ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا در سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در تاریخ فلسفه ایرانی اسلامی استمرار مییابد. در دوره قاجار نیز طی تحولات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی این دوره، از سویی تاسیس مکتب تهران و انتقال حکما و مدرسین فلسفه از اصفهان به تهران به حکمت و فلسفه در پایتخت جدید رونق میبخشد، و از سویی دیگر تاسیس مدارس جدید و وقف مدارس دینی برای تدریس حکمت و یا علوم معقول در تهران، سرآغاز تحول فرهنگی و خردگرایی در پایتخت جدید و موجب رونق علمی و فرهنگی آن میگردد. ازجمله این مدارس، مدرسه عالی سپهسالار است که با شیوه نوین آموزشی و با پشتیبانی موقوفات واقف از دوره قاجار به دوره پهلوی منتقل شده و با تأسیس دانشگاه به عنوان دانشکده معقول ومنقول در مجموعه نخستین دانشکدههای دانشگاه تهران قرار میگیرد. روش تحقیق، کتابخانهای و سند پژوهی و توصیف و تحلیل دادهاست. مسأله پژوهش، چگونگی بسط و توسعه فلسفه و حکمت اسلامی در دوره قاجار، مواجهه آن با نظام آموزشی جدید و کاربست آن در جهت تقویت و تحکیم آموزش علوم عقلی، تجمیع بین علوم معقول و منقول و بررسی چالشها و تحولات انتقال این میراث به دانشکده معقول و منقول در دوره پهلوی است.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7731_f96fe9c1e26b07c748be29e69c25d287.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای تاریخی2251-776612220210923the process of transformation and development of modern schools in Kurdistan from 1304 to 1320تبیین و بررسی تحول و توسعه مدارس نوین کردستان از سال 1304 تا 1320 مطلب مطلبی287304777410.30465/hcs.2022.41314.2621FAمطلب مطلبیاستادیار پژوهشکده اسناد- سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران0000-0001-8041-9749Journal Article20220515The establishment, establishment and development of new and quantitative and qualitative schools in the province of Kurdistan began with a delay of several decades compared to most of the states and provinces of Iran. Prior to the Pahlavi dynasty, schools were limited to two public schools and two national schools in the state capital. Neither the Ministry of Education nor the individuals and officials of Kurdistan made any serious efforts to establish new schools. However, in the first Pahlavi period, these schools developed a little and the new schools covered not only cities and towns but also some important rural areas. This study intends to explain the situation of education and schools in Kurdistan before the Pahlavi dynasty, the evolution and development of schools from 1304 to 1320 by descriptive-analytical method and using unpublished archival documents and the press.<br /><br />The results of the research show that before the establishment of the Pahlavi dynasty, intellectual and financial bases and the establishment of new schools in the cities of Kurdistan were not available and the few measures taken in this field were limited to Sanandaj, the capital of the state. In the new era of Kurdistan, it found a special place in the cultural and political programs of the government. The new situation led to the slight development of schools in this area. The acceptance or resistance to new schools varied in urban and rural areas, but there was no general opposition to the development of new schools.تأسیس و دائر شدن و توسعه کمی و کیفی مدارس نوین در ایالت کردستان با تأخیری چند دههای نسبت به بیشتر ایالات و ولایات ایران آغاز شد. تا قبل از سلطنت پهلوی مدارس این حدود منحصر به دو باب مدرسه دولتی و دو باب مدرسه ملی در مرکز ایالت بود. نه از جانب وزارت معارف و نه از سوی اشخاص و صاحب منصبان کردستان تلاش جدی برای دائر کردن مدارس نوین انجام نشد. اما در دوره پهلوی اول مدارس این حدود توسعه کمی فراوانی یافتند و مدارس نوین نه تنها در شهرها و قصبات بلکه برخی از نواحی مهم روستایی را هم پوشش داد. این پزوهش بر آن است ضمن تبیین وضعیت معارف و مدارس کردستان قبل از سلطنت پهلوی، تحول و توسعه مدارس این حدود را از سال 1304 تا 1320 با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از اسنناد منتشر نشده آرشیوی و مطبوعات بررسی نماید. <br /><br />نتایج پزوهش نشان میدهد قبل از تأسیس سلطنت پهلوی بسترهای فکری و مالی و... تأسیس مدارس نوین در قصبات کردستان فراهم نبود و معدود اقدامات صورت گرفته در این زمینه منحصر به سنندج، مرکز ایالت بود. در دوره جدید کردستان جایگاه ویژهای در برنامههای فرهنگی و سیاسی دولت یافت موقعیت جدید سبب توسعه کمی مدارس این حدود شد. استقبال از مدارس نوین و یا مقاومت در برابر آن در نواحی شهری و قصبات و نواحی روستایی متفاوت بود اما در کل مخالفت سازمان یافتهای با توسعه مدارس نوین نشد.https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_7774_dbc392ae44533b36cc6118efc7578b52.pdf