پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
واکاوی حیات سیاسی احمد قوام بر اساس نظریه «روانکاوی اجتماعی» کارن هورنای
1
22
FA
مسعود
اخوان کاظمی
0000-0003-4129-9689
دانشیار ، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی -دانشگاه رازی
mak392@yahoo.com
طیبه
رشیدی
پژوهشگر
tayebehrashidi2@gmail.com
10.30465/hcs.2019.5167
همواره عملکرد سیاستمداران از جوانب گوناگون مورد بررسی قرارگرفته، اما تحلیل شخصیت و حیات سیاسی آن­ها با استفاده از مباحث بیان شده در حوزه روان­شناسی کم­تر صورت پذیرفته است. احمد قوام یکی از سیاستمداران تأثیرگذار در دوران معاصر ایران محسوب میشود که قضاوت­های متفاوت و حتی متناقضی در مورد او و عملکرد سیاسی وی شکل گرفته است. بدین ترتیب، پرسش پیش روی این پژوهش این است که با توجه به رفتارها و گرایشات سیاسی متنوع احمد قوام، و نگرش­های مختلفی که در مورد حیات سیاسی وی وجود دارند، عملکرد و شخصیت سیاسی وی را از منظر روان­شناسی سیاسی در چه چارچوبی میتوان تحلیل نمود؟ در پژوهش حاضر تلاش شده تا به گونه­ای تحلیلی و با بهره­گیری از مفاهیم مطرح شده در نظریه «روان­کاوی اجتماعی» کارن هورنای، ویژگی­های شخصیتی و حیات سیاسی احمد قوام مورد واکاوی قرارگیرد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهند که می­توان مهم­ترین علت در فراز و فرودهای شخصیت «پرخاشگر» و «سلطه­جوی» قوام را ناشی از تلاش وی برای ارائه یک «خودِآرمانی» از خویشتن جهت بازیابی «امنیت روانی» سرکوب شده­اش و محور قراردادن نیاز به قدرت و پاسخ­گوئی به نیاز فزاینده «خودِآرمانی­اش» به قدرت دانست. این پژوهش همچنین نشان میدهد که رویکردهای بین رشتهای، و به ویژه استفاده از روان­شناسی سیاسی که از پیوند میان علم روان­شناسی و سیاست شکل گرفته است، می­تواند دریچه­ای نو را در واکاوی شخصیت و حیات سیاسی سیاستمداران، پیش روی محققان این عرصه قرارداده و دانش ما را در تحلیل روان­شناختی عملکرد بازیگران دنیای سیاست ارتقاء دهد
واژگان کلیدی: احمد قوام,شخصیت سیاسی,کارن هورنای,روانکاوی اجتماعی,اضطراب بنیادی
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5167.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5167_4e9da4ae59b395b15f21ca77b7a61ff6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
پژوهشی بر جغرافیای تاریخی نامجایهای کوستِ نیمروز ساسانی (ازمنظرِ منابع تاریخی و شواهد باستانشناختی)
23
57
FA
میلاد
باغ شیخی
دانشجوی دکتری باستانشناسی دانشگاه تهران
m.baghsheikhi@ut.ac.ir
محمدرضا
نعمتی
استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
mohamadreza1973@gmail.com
10.30465/hcs.2020.5086
تهاجمات اقوام بیگانه از جهاتِ مختلف در دورۀ ساسانی سبب تقسیم کشور به چهار ناحیه شد تا امپراتوری ساسانی بتواند از قلمرو خویش به بهترین شکل دفاع نماید. در جُستار حاضر می­کوشیم تا به بازشناسی و معرفی نام­جای­ها (شهرهای) مهم کوستِ نیمروز (جنوب، جنوب شرق) قلمرو ایرانشهر ساسانی در منابع تاریخی دستِ اول دورۀ ساسانی (متون پهلوی، اثر مُهر و...) و منابع جغرافیایی مورخان اسلامی قرون اولیۀ و میانی اسلامی بپردازیم. رسالۀ شهرستان­های ایرانشهر و جغرافیای موسی خورنی جزء مهم­ترین منابع تاریخی هستند که علاوه­بر آثار گوناگون دینی و اداری و سنگ­نبشته­های شاهان ساسانی (کعبۀ زرتشت)، جامع­ترین آگاهی­ها برای بررسی استان و شهرهای دورۀ ساسانی در اختیار پژوهشگران قرار می­دهند. رسالۀ شهرستان­های ایرانشهر جزئیاتی دربارۀ استان و شهرها ارائه نمی­دهد اما تقسیم­بندی کامل ایرانشهر به چهار کوست و ذکر شهرها و منطقه­های هر کوست را به ­خوبی بیان کرده است. در میان دو منبع فوق شاهنامه حماسه ملی ایرانیان علاوه­بر صحبت از سرگذشت ایران از دورۀ اساطیری تا تاریخی، احتمالاً بتوان از آن به­عنوان یک منبع تاریخی قابل اعتماد یاد کرد؛ بنابراین در بخش ساسانی شاهنامه فهرستی از نام­جای­های ساسانی را می­توان مشاهده و قابل انطباق دانست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی ­­جای­نام­ها کوست نیمروز در منابع اشاره شده و ارزیابی شواهد نوشتاری با یافته­های باستان­شناسی می­باشد. روشی که اتخاذ شده روشی توصیفی- تطبیقی و مبتنی بر مطالعاتِ کتابخانه­ای و یافته­های باستان­شناختی است. نتایج پژوهش نشان داد که ساختِ شهرهای بیشمار به دست پادشاهان به ویژه در کوست نیمروز، به منظور تحقق اهداف نظامی، امنیتی و یا بعضاً اقتصادی بود. از سویی دیگر اکثر جای­نام­های اشاره شده در متون پهلوی دورۀ ساسانی در دورۀ اسلامی به همان نام خویش پایدار باقی مانده است. همچنین با بررسی و مقایسۀ سه متن پیش­رو مشخص شد که تناقضاتی میان سه منبعِ مورد مطالعه شده در بیان جهات جغرافیایی شهرهای کوستِ نیمروز وجود دارد.
کلید واژهها: کوستِ نیمروز,جغرافیای تاریخی,رسالۀ شهرستانهای ایرانشهر,جغرافیای موسی خورنی,شاهنامه,باستانشناسی
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5086.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5086_1528037c81d5a1c9fbc268ef15fbfe52.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
مدل شایستگی کارکنان در سیرالملوک
59
82
FA
یعقوب
تابش
استادیار گروه تاریخ تشیع، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
ytabesh5@yahoo.com
محسن
پرویش
دانش آموخته دکتری تاریخ ایران
mohsen.parvish@yahoo.com
10.30465/hcs.2019.5349
سلجوقیان به سبب نداشتن پیشینه کشورداری به یاری دیوانسالاران ایرانی نیاز داشتند. خواجه نظامالملک وزیر دومین و سومین فرمانروای سلجوقی کمک شایانی درزمینۀ کشورداری به سلجوقیان کرد. یکی از موضوعاتی که بهطور برجسته در کتاب سیرالملوک (اثر خواجه نظامالملک) موردتوجه قرارگرفته بیان ویژگیها و وظایف افرادی است که به استخدام حاکمیت درمیآیند. هدف این پژوهش استخراج مدل شایستگی برای گزینش مستخدمین حکومتی در سیرالملوک است. روش گردآوری دادهها از نوع کتابخانهای است. در پردازش دادهها روش تحلیل محتوا برای تعیین ابعاد شایستگی و شاخصهای آن به کار گرفته شد؛ پس از بررسی سیر الملوک از دادهها به دو شیوه استفاده شد؛ اول توصیف و تحلیل آنها، در مرحلۀ بعد رسم جداول فراوانی شاخصها و مدل شایستگی بر اساس محتوا و دادههای سیرالملوک. یافتههای این پژوهش نشان میدهد شاخصهایی همچون داشتن مهارت شغلی و تجربه، یک شغله بودن، اطاعت از پادشاه و مدارا با مردم، (در بعد حرفهای)، عادل بودن، نداشتن فساد اقتصادی و اداری، بخشنده و قابلاعتماد بودن (در بعد اخلاقی)، سنیِ حنفی یا شافعی، خراسانی و مرد بودن (در بعد فردی) و عالم و فاضل بودن (در بعد دانشی) بهعنوان مهمترین شایستگیهای کارکنان در سیرالملوک موردتوجه بوده است.
واژههای کلیدی: کارکنان,مدل شایستگی,سیرالملوک,خواجه نظامالملک,سلجوقیان
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5349.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5349_5b833c780187012a860675aa4142a89c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
چگونگی انتقال مفاهیم هنرمعماری ایران به اتریش در عصر صفوی
83
108
FA
رقیه
جوادی
دکتری تاریخ-گرایش ایران بعد از اسلام از دانشگاه شیراز.،
roghaiejavadi1987@gmail.com
10.30465/hcs.2020.5085
روابط هنری ایران و اروپا در قرن 11ه.ق/17م به دنبال برقراری روابط سیاسی و تجاری میان سلاطین صفویه به ویژه، شاه عباس اول و کشورهای اروپایی از جمله امپراتوری هابسبورگ به اوج خود رسید. از این رو هیأت های سیاسی و تجاری بین این دو امپراتوری به منظور عقد قراردادهای سیاسی و تجاری به آمد و شد پرداختند. از رویدادهای دیگر قرن11ه.ق/ 17م آمدن سیاحان اروپایی به ایران عصر صفوی بود که با نوشتن گزارش هایی در مورد ایران و آثار تاریخی آن نقش مهمی در شناساندن ایران به اروپاییان داشتند. انتشار سفرنامه های این سیاحان در اروپا یکی از مهمترین راههای انتقال مفاهیم هنرمعماری ایران به اروپا به ویژه در میان معماران اتریشی بوده است.<br />بنابراین این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه­ای به بررسی زمینههای تاریخی­ای که منجر به دادوستدهای فرهنگی-تمدنی به ویژه در حوزه معماری بین ایران و اتریش در دوره­ی صفوی شده است پرداخت و تأثیراتی را که این نفوذ هنری در معماری شهر وین (پایتخت اتریش) داشته است، مورد مطالعه قرار داد.<br />یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در دوره­ی صفویه تحت تأثیر راههای ارتباطی با اروپا؛ نقل و انتقالات هنری از طریق هیأت های سیاسی و انتشار سفرنامه­های سیاحان در اروپا، مضامین هنری به ویژه هنرمعمای ایران به اروپا منتقل شد و تحت تأثیر این مضامین معماری، برخی از معماران اتریشی عماراتی مانند کاخ شون برون، کاخ بلودر، کاخ کلس­هایم و کلیسای سنت کارل را متأثر از معماری اصفهان در اتریش ساختند.
واژگان کلیدی: تأثیر,معماری,اصفهان,اتریش,صفوی
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5085.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5085_66956d35ddd32f6e5dc0810c31c388d2.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
تهاجم اعراب مسلمان به ایران:عملیات جهادی یا کشورگشایی
109
129
FA
زهرا
جهان
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد)،
zjahan2010@chmail.ir
محمدتقی
ایمان پور
(استاد گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد)( نویسنده مسئول )
timanpour@ferdowsi.um.ac.ir
حسین
مفتخری
استاد گروه تاریخ، دانشگاه خوارزمی تهران
moftakhari@khu.ac.ir
جواد
عباسی
(دانشیارباز نشسته گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد)
jabbasi@fedowsi.um.ac.ir
10.30465/hcs.2020.5084
<em>فتح ایران توسط عرب</em><em></em><em>های مسلمان </em><em>یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران است که منجر به تحولاتی بزرگ و دگرگونیهای شگرف در سرنوشت و آینده این سرزمین گردید. بر همین اساس، چنین رویدادی بارها و بارها از منظرهای گوناگون، مورد مطالعهی تاریخپژوهان قرار گرفته است. مقالهی حاضر نیز از میان انبوه مسائل و حوادثی که در پی این حادثهی سترگ و اثرگذار برای تاریخ این سرزمین رخ نموده و هریک از اهمیت درخور پژوهشی برخوردارند، عهدهدار بررسی اهداف تهاجم عرب</em><em></em><em>های </em><em>مسلمان به ایران و مشروعیت یا عدم مشروعیت فرضیه دینی این تهاجم بر اساس آموزههای آیین اسلام شده است. هرچند، اکثر تاریخپژوهان به تأسی از روایتهای فتوح مورخان مسلمان معتقدند تهاجم عربها به سرزمین ایران با هدفی مقدس و به منظور ترویج و اشاعهی دین اسلام و نجات مردم تحت ستم حکومت ساسانی صورت گرفته است؛ اما در این جستار تلاش شده تا با رویکردی انتقادی به منابع تاریخی ومقایسه چگونگی تهاجم اعراب به ایران با سیرهی نظامی پیامبر و احکام جهادی در قرآن، نادرستی چنین دیدگاههایی را از منظر تاریخی نشان دهد.</em>
کلیدواژه ها: ایران,سدههای نخستین اسلام,فتح ایران,تهاجم اعراب,سیرهی نظامی پیامبر
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5084.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5084_244e65be95d0b81766e1440792f8976d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
نقش شعوبیه در برانگیختن(طبقات) ایرانیان برای حضور در حرکتهای مخالف دولت اموی
131
162
FA
شکرالله
خاکرند
دانشیار گروه تاریخ، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
khakrand@shirazu.ac.ir
پروین دخت
جهان کهن
مربی گروه تاریخ، علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
parvind.jahankohan@yahoo.com
10.30465/hcs.2019.5393
امویان و عرب­های مسلمان از طریق فتوح پا به درون جامعه­ی ایرانی گذاشتند، درحالی که خود هنوز نتوانسته بودند تفکراتی جاهلی را که قبلاً با آن خو­گرفته بودند، به کلی کنار بگذارند. بنابراین مردم این جامعه را از هر طبقه و گروه موالی خواندند. با محروم کردن بسیاری از آنها از بخش­های از حقوق مدنی و اجتماعی خود که در اسلام مورد تصریح قرار گرفته بود زمینه به وجود آمدن گروهی ابتدا ناراضی و سپس منتقد و مساوات طلب، سرانجام معارض ضدعرب تحت عنوان شعوبیه را به وجود آوردند. این گروه با فعالیت­های ادبی و سیاسی، و پنهان شدن در لفافه مرام و مسلک­های گوناگون، امکان تعامل و حضور طبقات فرادست و فرودست ایرانی را درحرکت­های مخالف دولت اموی چون قیام حارث­بن­سریج، قیام ابن­اشعث، خوارج ... فراهم آورد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی و شیوه­ی جمع­آوری داده­ها از منابع تاریخی، نقش شعوبیه را در برانگیختن و حضور طبقات ایرانی(فرادست و فرودست) ایرانی در حرکت­هایی که به مخالفت با دولت اموی شکل گرفت، مورد مطالعه قرار­ داده است.
کلیده واژه: فرادست,فرودست,طبقات. شعوبیه,امویان
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5393.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5393_530e4213f7b445d97c459f2c01932094.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
منابع مزار نویسی تبریز؛ علل و مؤلفهها
163
185
FA
محمد
رضائی
0000-0001-9377-7350
استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه شهید مدنی اذربایجان
mrezayi39@yahoo.com
10.30465/hcs.2019.5348
کتب معروف به مزارات از منابع بسیار ارزشمند تاریخ محلی آذربایجان بهویژه تبریز به شمار میروند که بر محور مقابر مشایخ صوفیه نوشته شدهاند. این منابع حاوی اطلاعات مهمی از وضعیت شهر میباشند.تبریز در خلال دوره ایلخانی به یکی از مراکز مهم جریان تصوف تبدیل شد و مدفن عرفا و مشایخ تا مدتها موردتوجه وابستگان این طریقتها بوده است. در پی پیروزی صفویان بهمرور قرائت رسمی از تشیع جایگزین تشیع صوفیانه شد و موجبات افول تصوف را فراهم کرد. علل و عواملی همچون مخالفت با اندیشههای صوفیه، تخریب تدریجی مزارات به علت دشمنی و بلایای طبیعی موجب توجه و نگارش کتب مزارات تبریز شد. این کتابها بهعنوان تنها منابع مکتوب حاوی اطلاعات از وضعیتاجتماعی، فرهنگی و ساختار شهر حائز اهمیت بسیاری میباشند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی تلاش دارد علل و مؤلفههای تأثیرگذار برنگارش کتب مزارات را موردمطالعه قرار داده پاسخی به سؤال اصلی بیابد: عوامل و زمینههای مؤثر بر تکوین و تداوم مزار نویسی شهر تبریز از میانه دوره صفویه تا اواسط عهد قاجار کدماند؟ به نظر میرسد اهتمام به نگارش چنین منابعی در تبریز عمدتاً نتیجه تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و افول طریقتهای صوفیانه بوده است.
کلیدواژهها: تبریز,تشیع,تصوف,صفویه,مزار نویسی
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5348.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5348_b2c391530dc2358ea06fe7b851627d08.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
دگرفضاهایِ خشونت در تاریخ ایران قرون پنجم و ششم هجری قمری
187
213
FA
علی
طاهری
علی طاهری
دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه تربیت مدرس
alitaheri1389@yahoo.com
سید هاشم
آقاجری
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس
aghajari@modares.ac.ir
مقصودعلی
صادقی
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس
m_sadeghi@modares.ac.ir
10.30465/hcs.2019.5194
<strong>چکیده</strong><br />هر گفتمان­ قدرتی اقدام به نظم­دهی و سامان­بخشی فضا می­کند. گفتمان­های مقاومت نیز در مبارزه خویش نظم فضاییِ قدرت را به چالش کشیده و برای تصاحب­اش تلاش می­کنند. بدین­ترتیب فضا به عنوان ابزارِ مبارزه می­تواند به خدمت این یا آن گروه اجتماعی درآید. در فضاهایی که قدرت و مقاومت در مبارزه­اند، خشونت عرصه­ای برای جولان می­یابد و با فضا هم­بسته می­شود. مقاله­ی حاضر تلاش دارد با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با الهام از مباحث فوکو، به پژوهش درباب خشونت-فضا در قرون پنجم/ششم هجری و مبارزه­ی گفتمان­های رقیب بر سر فضا بپردازد. نتیجه پایانی اینکه گفتمان قدرت با شبکه­بندی فضاها و به کارگرفتن نیروی نظامی-خدماتی­اش تلاش داشت حضورش را همیشگی جلوه داده و با برپاکردن دگرفضاهای «انحراف» و «بحران» و دست­زدن به خشونت­های نمادین و نمایشی خویشتن­اش را استمرار بخشد. نیروهای طرد­شده و گروه­های شورشی مانند گدایان، بزه­کاران، دزدان، مفسدان، ایلات چادرنشین و جریان­های دگراندیش مذهبی مانند اسماعیلیان نیز تلاش می­کردند با اسکان، قتل، ترور، غارت و گاهی جنگ فضاها را تصاحب نمایند. اگرچه هر دو دسته نتوانستند یکدیگر را از میان بردارند، اما نقشی مهم در تضعیف یکدیگر بازی کرده و زمینه را برای بحرانهای بیشتر فراهم کردند.
واژگان کلیدی: فضا,خشونت,گفتمان قدرت,مقاومت,دوره غزنویان و سلجوقیان[قرون6-5 ق]
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5194.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5194_4763bdd957d3bd579cd948f901933c5f.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
پرسش از انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان در شاهنامه
215
237
FA
امید
غیاثی
0000-0002-0116-5312
دانشجوی دوره دکتری تاریخ ایران پیش از اسلام، دانشگاه تهران
omid.ghiasi66@ut.ac.ir
10.30465/hcs.2019.5372
فردوسی با تکیه بر مفهوم خرد در اندیشه ایرانی شاهنامه را نگاشته است. پژوهشهای متعددی از لحاظ مفهومی و از دیدگاه­هایی چون جامعه­شناسی، روانشناسی و اسطوره­شناسی درباره شاهنامه انجام گرفته­ است. آنچه تاکنون بدان توجه چندانی نشده، مواجهه فردوسی با چرایی انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان است. فردوسی در آغاز و پایان کتاب خود بدین موضوع اشاره کرده است و دغدغه خود از سرودن شاهنامه را یافتن پاسخی برای این پرسش میداند. درحالی­که مفهوم انحطاط در تاریخنگاری سنتی ایران غایب بود و فیلسوفان و اهل دیانت نیز پاسخی برای پرسش فردوسی نداشتند، اعتقاد به قضا و قدر تنها پاسخ ممکن بود. برغم تکیه فردوسی بر تقدیر در شاهنامه، این پژوهش سعی بر آن دارد تا با رویکردی از منظر فلسفه تاریخ و تکیه بر چگونگی رخداد فهم از دیدگاه هرمنوتیکی، اهمیت فهم فردوسی از مفهوم انحطاط را برجسته کرده و نشان دهد فردوسی در بستر اندیشه ایرانی، بدنبال پاسخی به جز تقدیر در مورد انحطاط تمدن ایران باستان بود و به چرایی زوال نظام سیاسی-اجتماعی ایرانیان می­اندیشید.
فردوسی,شاهنامه,ایران باستان,انحطاط,نظام سیاسی-اجتماعی,فلسفه تاریخ
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5372.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5372_a222c3a9a2cf16e4746fa7e3f48204ee.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
نقش روسیه در شکست جنبش شیخ عبیدالله شمزینی
239
263
FA
عباس
قدیمی قیداری
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز
ghadimi@tabrizu.ac.ir
رضا
عبدالهی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه تبریز، تبریز- ایران
reza.abdollahiy@gmail.com
10.30465/hcs.2019.5373
یکی از جنبش­هایی که در دوره ناصرالدین­شاه قاجار رخ داد و هراس بزرگی در دولت قاجار ایجاد کرد، جنبش شیخ عبیدالله شمزینی یا نهری (1297/1880) بود. این جنبش، در حقیقت قیام طبقه فرودست علیه وضعیت موجود و تلاشی اصلاحگرانه برای نشان دادن ناکارآمدی دولت قاجار بود. در ارتباط با سیاست­های بین­المللی، می توان فقدان استراتژی و ناآگاهی شیخ از واقعیت ها و الزامات سیاست بین­الملل را از عوامل شکست جنبش برشمرد. از میان دول خارجی، روسها نقش مهمی در ناکامی و به شکست انجامیدن این حرکت سیاسی ایفا نمودند. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که روسیه چه نقشی در شکست جنبش شیخ عبیدالله داشت و چگونه موجب شد که جنبش شیخ عبیدالله با شکست مواجه شود؟ بر اساس نتایجی که از پژوهش حاضر بدست آمد؛ روسیه برای کسب منافع بیشتر به تقابل با جنبش پرداخته و از عثمانی و ایران حمایت کرد و همچنین به دلیل نگرانی از افزایش نفوذ انگلستان در میان کردها و به خطر افتادن منافعش، سیاست تفاهم و همکاری با انگلستان را در جبهه­گیری علیه جنبش دنبال کرد. نداشتن بلوغ سیاسی رهبر جنبش در جلب نظر قدرت­های بزرگ بالاخص روسیه از یک سو و تضاد مسئله تشکیل کردستان با استراتژی خاورمیانه­ای روسیه، از سوی دیگر باعث شد که روسیه نقش مهمی را در شکست جنبش شیخ عبیدالله شمزینی داشته باشد. این مقاله با استفاده از منابع دست اول و اصیل و تحقیقات جدید و اسناد فارسی، ترکی، روسی و کردی و با بهره گیری از روش توصیفی- تبیینی در صدد است تا تحلیلی متفاوت از نقش روسیه در جنبش شیخ عبیدالله شمزینی ارائه دهد.
کلیدواژهها: جنبش شیخ عبیدالله,روسیه,دولت قاجار,ناکامی جنبش,آذربایجان
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5373.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5373_693e66a8faa56366bd41cd6b2e85341e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
سید محمد حمیدی و نقش وی در مقام سردبیری روزنامه ی کردستان* (تحلیل پنج متن از مقالات منتشره حمیدی در روزنامه ی کردستان بر اساس الگوی تحلیلی فرکلاف)
265
295
FA
عبدالعزیز
مولودی
0000-0001-5203-6900
دانشجوی دکترای علوم سیاسی، گروه علوم سیاسی، دانشکده الهیات، حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
aziz_moloudi@hotmail.com
مجید
توسلیرکن آبادی
دانشیار تمام وقت گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی ، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
tavasoli@gmail.com
محمد مهدی
مجاهدی
استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی ، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه ازاد اسلامی، تهران، ایران
mm.mojahedi@gmail.com
10.30465/hcs.2019.5211
<strong>اعلام جمهوری کردستان در مهاباد در سال 1324بعد از اینکه در جریان جنگ جهانی دوم، روسها از ترک خاک ایران سرباز زدند، رویداد مهمی است که بر تحولات آن دوره کشور اثر داشت و برای آینده نیز بار معنایی ایجاد کرد. روزنامه ی کردستان، به عنوان یکی از منابع ارزشمند بررسی، تحلیل و نقد رویدادهای این دوره است و سید محمد حمیدی به عنوان سردبیر روزنامه، دارای نقش مهمی در انتشار روزنامه بوده است. مقاله بر اساس روش کیفی و بر مبنای الگوی تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، با بررسی پنج متن از مقالات منتشر شده وی در روزنامه ی کردستان، به تحلیل برخی از دیدگاه های سیاسی و اجتماعی او می پردازد. سوال اصلی این است که نقطه ی عزیمت مسائلی که سید محمد حمیدی در مقالات خود مطرح می کند، چیست؟ از نظر گفتمانی، سید محمد حمیدی، چه گفتمان یا گفتمان هایی را در مقالات خود مطرح یا پیروی کرده است؟ آیا از فحوای گفتمانی سید محمد حمیدی، گفتمان دولت ستیز نسبت به دولت مرکزی قابل استنباط است؟ بر پایه ی یافته های بدست آمده، مهمترین مسائلی که آقای حمیدی مطرح کرده است، عبارتند از ناسیونالیسم کردی و ایرانی و از نظر گفتمانی نیز گفتمان های آزادی، دمکراسی و ناسیونالیسم کردی، مهمترین گفتمان هایی است که مطرح کرده است. در متون بررسی شده، گفتمان دولت ستیزی، از محتوای مقالات قابل استنباط نیست</strong><strong>.</strong>
تحلیل گفتمان,جمهوری کردستان,روزنامه کردستان,سید محمد حمیدی,دولت ستیزی
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5211.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5211_50f82e2386ce67dc25b9954ae92de70f.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای تاریخی
2251-7766
2383-0808
10
2
2019
12
22
واکاوی دلایل محبوبیت سلطان محمود غزنوی در سیاستنامهی خواجه نظامالملک
297
313
FA
جعفر
نوری
استادیار گروه ایرانشناسی دانشگاه میبد
j.nouri@meybod.ac.ir
منصور
طرفداری
استادیار گروه ایرانشناسی دانشگاه میبد
tarafdari@meybod.ac.ir
10.30465/hcs.2019.5347
سیاست­نامه­ی خواجه نظام­الملک، از منظر توجهی که به رویکردهای سیاسی و شیوه­ی اعمال قدرت سلطان محمود غزنوی نشان می­دهد، قابل تامل است. آنچه که خواجه نظام­الملک از میراث سیاسی- حکومتی غزنویان به دست می­دهد، برتافته از مهمترین دغدغه­ها، ایدآلها و آمال سیاسی است که خواجه در تلاش برای تئوریزه کردن آن برای ملکشاه سلجوقی­ست. تلاش خواجه در برجسته­سازی برخی ویژگی­های حکومت سلطان محمود مانند پایگاه غلامی- ترکی آن، نوع مواجهه­اش با دربار خلافت، تلاش وی در جهت سرکوب آنچه خواجه نظام­الملک بدعت می­خواند، اقتدار وی در مقام مهمترین غازی در جبهه­های هندوستان، توجه به اصول دقیق و همراه با جزئیات حکومت­رانی و دیوانسالاری، اقامه­ی شکلی ویژه از عدالت که محبوب خواجه بود و مولفه­هایی از این دست، جایگاه سلطان محمود را در سیاست­نامه و کل منظومه­ی سیاسی- یدئولوژیکی نظام الملک برجسته می­سازد به نحوی که تعادل و موازنه­ی روایت­ها و حکایات مندرج در سیاست­نامه به نفع سلطان محمود سنگینی قابل توجهی دارد.<br />این پژوهش، به روشی توصیفی- تحلیلی، در پی یافتن پاسخی برای دلایل این محبوبیت است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شیوه و روش سیاست­ورزی و حکمرانی سلطان محمود غزنوی تقریبا تمامی مولفه­های مورد نظر خواجه به منظور تمرکز و تثبیت نوع خاصی از اقتدارگرایی ایدئولوژیک در این دوره­ی زمانی را دارا بود.
کلیدواژهها: خواجه نظامالملک,سیاستنامه,محمود غزنوی,محبوبیت,سلطان
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5347.html
https://historicalstudy.ihcs.ac.ir/article_5347_82d525d13d96b39f1cd363e6fae5385a.pdf