بررسی مسائل تاریخی و بومی سیستان، یعنی بخشی از جغرافیای تاریخی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران بهویژه در تاریخ دوران معاصر حائز کمال اهمیت است؛ محوریت این مقاله بر نظریهای استوار است که عامل اقتصادی و به تعبیر دقیقتر، مناسبات تولیدی جامعه را علت اصلی شکلنگرفتن مناسبات جدید اقتصادی و توسعهنیافتگی در ایران میداند. براساس نظریة شیوة تولید آسیایی، مناسبات سیاسی و اجتماعی جامعه عامل مهم توسعه یا توسعهنیافتگی است. این مقاله تغییرات ناشی از فشارهای اکولوژیک و تأثیر متقابل تحولات جغرافیایی و آثار آن همچون مهاجرت و ... را در تحولات تاریخ اقتصادی سیستان میپذیرد و عامل جغرافیایی را عنصری مؤثر در توسعه یا عقبماندگی و مسئلهای خارج از کنترل انسان میداند. اما مسائل اقتصاد سنتی سیستان علاوهبر علل اقلیمی و طبیعی، متأثر از بیتوجهی دولتها و حکمرانان و استفادهنکردن از ظرفیت موجود و کاربردینبودن علوم موجود هم بودهاست. در دورة قاجار، عوامل و مسائل داخلی باعث شده است تا از استعدادهای ذاتی این سرزمین پراهمیت بهره گرفته نشود. مقالة حاضر، قطع رابطة تولید و علم را، که مسئلة اساسی اقتصاد سنتی ایران و بهویژه سیستان در دورة قاجار است، تحلیل و ارزیابی کرده است.